روابط عمومی نه یک واحد تشریفاتی در ادارات بلکه جایگاهی راهبردی در سپهر مدیریت است. در نگاه نادرستی که برخیها پیشترها داشتند، معمولیترین آدمها یا خودیهایی را که نمیشد جایگاه مدیریتی برایشان ایجاد کرد، بدین مسئولیت میگماردند. آدمی چنین اگر اهل کار باشد، تعصب سازمانی هم داشته باشد، حداکثر به مدافع درست و غلط دستگاه خود تبدیل خواهد شد؛ حال آنکه این با کارکرد حرفهای روابط عمومی، زمین تا آسمان فاصله دارد.
در نگاه دوم، اما «روابط عمومی» یک علم است که، چون به مهارت غنی سازی میشود، به زادن «هنر هشتم» در ساحت تعامل با مخاطب میانجامد؛ هنری که میتواند ظرفیتهای هفت هنر دیگر را هم به خدمت بگیرد تا در «خدمت بایسته» به جامعه هدف، به توفیقات شایسته برسد؛ به ویژه برای ما که در شرایطِ خاص هستیم. جنگ نیست؛ اما کارزار، گاه سختتر از جنگ میشود. در جنگ هم یک واحد راهبردی و یگانی با تأثیر فوق العاده وجود دارد به عنوانِ «واحد اطلاعات و عملیات». کار این واحد جمع آوری و پردازش اطلاعات است. حاصل کار را در اختیار فرماندهان قرار میدهد تا در طراحی عملیات به کار بگیرند.
وجود این یگان که از یادگارهای شهید حسن آقای باقری است، نمیگذارد نیروها بی گدار به آب بزنند. تجربه میگوید کسانی را که بی گدار پای به رودخانه بگذارند، سیلاب با خود میبرد. میخواهم با احترام به شهدا و رزمندگان این واحد حیاتی، به این نکته توجه دهم که در عصری که مواجههها و تقابل ما با دشمنان در عرصه ارتباطات و تبلیغات است، «روابط عمومی» برای نهاد و سازمان متبوع خود باید کارکردی چنین برای خود تعریف کند.
در امروز نماند و پاسخ گویی به گذشته، همه ظرفیتش را به خود اختصاص ندهد؛ بلکه آینده پژوهی و مسئله یابی را هم وجه همت خود قرار دهد تا در عرصه «جهاد تبیین» دستی بالاتر و اقتداری برتر داشته باشد. در ساحت سازمانی در این تراز برای خود تعریف مأموریت کند که رهبر فرزانه انقلاب میفرمایند: «روابط عمومی، بهترین نمایانگر اوضاع داخلی یک نهاد از یک سو و ازسوی دیگر، منعکس کننده چگونگی مسائلی است که در آن نهاد میگذرد.»
در ساحت ملی هم برای خود نقشی نه بسان یکی از هزاران، بلکه میلیونها افسری بداند که در جنگ نرم با دشمن در شکوه مجاهد جهاد تبیین، روابط عمومی را بسان سنگر میبیند و نقش خود را ایفا میکند. این هم در نگاه او «دِین» نیست که با چند بار انجام، ذمه خود را بری بداند. تکلیف است که اگر نگوییم تا همیشه حیات -لااقل- تا آخرین روز و ساعت زندگی حرفهای به انجام آن به عنوان یک واجب باید عمل کند.
در کنار رسالت سازمانی به عنوان کنشگران روابط عمومی، ما یک تکلیف انقلابی هم داریم. درحقیقت باید در جایگاهِ امین دوسویه سازمانِ متبوع و مردم شریف به مثابه جامعه هدف واقع نمایی کنیم. بی دقتی کردن در این عرصه یا دفاع نادرست از عملکرد سازمان نه تنها رهاوردی برای ما نخواهد داشت که به مصداق پرهزینهترین حمله ما را از پا خواهد انداخت. روابط عمومی شهرداری مشهد به تعریف علمی خبر و اطلاع رسانی اعتقادی عمیق دارد.
افتخارمان این است که برای مردم مینگاریم و روایتهای مردم را نیز رصد و پیگیری میکنیم. ارتباط دوسویه با مردم از اولویت هایمان است. در این ارتباط ما فقط ساختمان روابط عمومی را عرصه فعالیت خود نمیدانیم که کل پهنه مشهد تابلوی روابط عمومی است؛ تابلویی که خود حرف میزند.
با زبان پروژهها که بین المللیترین و بی نیاز از هر نوع ترجمهای با مخاطب ارتباط میگیرند. این تابلوهای مکرر نیاز به کپشن و زیرنویس هم ندارد. خود، خویش را تعریف میکند. این نگاه است که ما را به نوجویی و نوخواهی وا میدارد تا به نوگویی، یادهای کهنه را از دیده و دل مردم پاک کنیم. در این راه هم خود را نیازمندِ توجه و راهنمایی همه اهل فضل و فن میدانیم. ان شاءا... بتوانیم در کنار هم، آلبومی احترام آمیز از آنچه در مشهد الرضا (ع) روی میدهد، تقدیم نگاه مردم عزیز کنیم.